صدای آلارمه مزخرفه گوشیش رو اعصابشه
با کلافگی پتورو میکشه کنار و دل از خوابی ک
خیلی وقته بی خوابی میکشه میکنه .
جلو آیینه وایمیسته و نگاه ب کسی ک اصلن
شبیه خودش نیس میندازه .
ب چشمای سرخ و کبودی ک از وقتی ترکش کرد
دیگه هیچوقت روی هم نرفتن ....
ب صورته کبودش ک اثر ی غمه کهنه توش موج میزنه....
ب اتاقی که یه زمانی تنها اتاق کاپلی خوابگاه بود ،نگاه میکنه....
اتاقی ک دیگه هیچوقت رنگه عشق و آرامش رو ندید .
ب جای خالیه خانواده و دوستاش ک
ب خاطره مشکلاته روحیش ترکش کردن....
کمدصورتیش رو باز میکنیه
مثله همیشه ی دس سته مشکی از توش ور میداری کفشاشو میپوشه
خاطره اینکه یه زمانی یه بانی تپلی گره کراواتشو
براش می بست آزارش می ده .
ب سمت دره حیاط میره و آروم آروم قدم میزنه و خاطراتشو مرور میکنه...
+عههههه عوضییییی مگه نگفتم حق نداری دس ب بستنیه من بزنی؟؟؟؟!
-خخخخ اولن ک دس نزدم لیسش زدم دومن این بستنی طعمش با بقیه بستنیا فرق داره
+کثااااااافط بده من اون بستنیو
-ی شرط داره ی لیس میزنی میدیش ب خودم
+خفهههه شووو بینم بیفته دستم دیگه نمیدم بهت
-ها ها هاااا میبینیم
انقد تو خاطراتش غرق شده ک زمان از دستش در میره و نمیفهمه
رو ب روی همون نیمکت وایساده .
نیمکتی ک همیشه تمام خاطراتشو دوباره ودوباره تکرار میکرد .
با قدم های لرزون و آهسته میره روبه روی نیمکت وایمیسته و رو جای خالیش دس میکشه...
+واااااای خدااا مردم از خنده این چ کاری بوووود کردی روااانی؟
-خخخخخ بیچاااره گرخید
+هزاااااار بار گفتم از این مردم آزاریا نکن تو گوشت نمیره ک
-ای باباااا بانی خرگوشه باز نق زدی؟؟خب حال میده
+مرض دیگه با من حرف نزن
-عم میگم ک خااانومم (!) من غلط کردم خوبه؟؟!
+نوووووچ قهرم
-ببخشید دیگه تکرار نمیشه
+نووووووچ
-اصن من شکر خوردم
+نع نمیبخشم
+عه عههههه منو بزار پایییین داری چیکار میکنییییی
-قهری هنوز یا خیست کنم؟؟!
+بییییییشعوووور منو بزار پاییین
-نوووچ اول آشتی کن بعد
+باااشه باااشه آشتی
-نوووچ اینجوری قبول نیس باید بوسم کنی
+چییییی برو باااو عمرن
-پس خیس میشی
+نههههههه بوست میکنم عوضی
یهو صدای رعدو برق...⚡️
تازه متوجه میشه اشکاش گونه هاشو خیس کرده .
با همون صدای بغضالود وخسته داد میزنه :
لعنتـــــــــــی چرا رفتـــــــی ؟؟ مگه نمیگفتی هیچوخ ترکم نمیکنی ؟؟
مگه نمیگفتــــی عزیـــز ترین کسه زندگیــــــتم ؟
پس چیـــشد لعــنتی دیدی رفتی و تنهام گذاشتی
دیدی رو قولات پا گذاشتی....
بارون تند تر میشه و قطره های بارون با اشکاش قاطی میشن .
انقد گریه میکنه و خاطراتشو مرور میکنه ک همه جا تاریک میشهً..
ی تاریکیه محض...
نظرات شما عزیزان:
من مرگگگگگگ.
دلم گرفت
ولی خیلی قشنگ و با احساس بود
پاسخ:کیومین است دیگر ... همیشه قشنگه :))
پاسخ:هییی روزگار جفا پیشه :((
پاسخ:عرررررررررررررررررررررررررررررررررررررررر :(((((((((((((((((((((((
پاسخ:دلیل زندگی کیو به زور ازش گرفته شد و همین همه مارو اتیش میدهههههههه لعنتتتتتت من با چه شکلکی عمق دردمو نشون بدم :(
مرسی عزیزم
پاسخ:;کلا ناف کیومین رو با درد بستن :|||||| خوخش گلللللللللللم ><
این چند وقته هی برای کیومین قصه خوردم عر زدم
بوس خوبه
پاسخ:بخوایم اینطوری حساب کنیم ، کیو خودشم بهمون تقدیم کنه بازم کمه ههههه ^^
پاسخ:اخخخخخخخخخخخخ ایونشیهه رفت منم بغضم گرفت .... هیوک چه مظلوم شده بود فرززززززززززندم عرررررر....
پاسخ:کیووووو خبرت بیا مارو جمع کنننننن تو مسئولی باید مارو سفت بماچی تا گریه نکنیم ><
ولی نمیتونم سونگمینو درک کنم واسه کارش کیو خیلی تنها شد....
پاسخ:من نیز :(( دلم برای کیو اتیشههههه .... حتی قبل تر از اون اتفاق های بد هرکی بهم می گفت کیو مینو دوست نداره ، کیو سرده ، کیو باعث جدایی اتاق ها شده و خیلی حرف ها دیگه بازم من به عشقش باور داشتم .... اوضاع مین هم چندان نعریف نداره اما به شخصه دوست داشتم مثل کیو هر از چندگاهی دلتنگیشو نشون بده کی فکرشو می کرد که کیوهیون شیطون سوجو عشق ناکامش رو با یه عروسک خرگوشی توی ام وی به بقیه نشون بده :((( عرررررررر
پاسخ:هر از چند گاهی باید یاد دل خسته کیوهیونم هم بی فتیم هــــــــــــــــــــــی کیو پرپر شده ی عبضی منننننن بیا بریم تاوان این عر زدن هامونو از حلقوم کیو بیرون بکشیم -______- به ازای هر اشک باید یه بوس بده :)))
دسته بندی : <-CategoryName->